اگر ما شایستگی برای دوست داشتن نداریم
شاید به خاطر آن است که خواهانیم تا دوستمان بدارند
به جای آنکه بدون ادعا و توقع به سویش رویم
و تنها خواستار حضورش باشیم
هیچ گاه یک سگ نمیگوید :"گوش کن ، از اینکه هر روز نان روغنی به دهان بگیرم خسته شده ام ، نمیتوانی چیز جدیدی برای من پیدا کنی ؟" هر بار با اشتیاق نان روغنی را میخورد ، با همان اشتیاق قبلی!
تمامی محکومیت انسان در این جمله نهفته است،
زمان بشری دایره وار نمیگذرد،
بلکه به خط مستقیم پیش میرود.
به همین دلیل انسان نمیتواند خوشبخت باشد
زیرا که خوشبختی تمایل به تکرار است
-We've met before, haven't we?
I don't think so. Where was it you think we met?
-At your house. Don't you remember?
No. No, I don't. Are you sure?
-Of course. As a matter of fact, I'm there right now.
What do you mean? You're where right now?
-At your house.
That's crazy, man.
-Call me. Dial your number. Go ahead
دیروز :
چیزیه که باید خوب پرش کرد
سعی کنی خوب پرش کنی
و اگه شکست ...
به درک مهم نیست
امروز :
حتی اگه پرش نکنی خودش پر میشه
میتونی فکر کنی خوب پرش کردی
یا سعیتو بکنی
خیلیم فرقی نمیکنه
به هر حال تو خیلی کاری نکردی
به این راحتی هم نمیشکنه
اگه هم شکست فرقی نمیکنه
فردا :
...
I've given all I can
It's not enough
I've given all I can
But we're still on the payroll
یعنی الان واقعا سال بعده؟
پس چرا من چیزی حس نکردم؟
حتما خواب موندم!
ولی خوب که فکر میکنم میبینم که اصلا نخوابیدم
حتی بوس کردن مامان و بابا و بقیه هم یادم میاد ، پس حتما بیدار بودم
ولی یه چیزی (در بهترین حالت) این وسط مشکل داره
خب حتما سال بعده دیگه