Impossible

خورشید که غروب میکند

باران که میبارد

بوی نم که می آید

موج دریا را که میبینم

و صدای نسیم را که میشنوم

...

دلم میسوزد برای شاعرها

برای رنجی که میبرند

وقتی که حس میکنند

باید احساساتشان را

در کلمات جای دهند

نظرات 4 + ارسال نظر
امین جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:11

لذتشو می برن!
مثل لذتی که من (و تو) از حل کردن یه مسئله ی ریاضی می بریم.
آیا وقتی داریم روش فکر می کنیم، کسی باید دلش به حالمون بسوزه؟

حسین جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 16:02

غبطه می‌خورم بهشان که می‌توانند احساساتشان را در کلمات جای دهند..

محمدرضا شنبه 21 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 16:06 http://divaneh-sho.persianblog.ir

بیشتر از شاعرها دلم برای خودم میسوزه که اینقدر دایره لغتم محدوده !!!

anna شنبه 28 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:04

oh oh! makhsoosan in shaermaabaye roshanfekri ke joneshoo be in beghole to Ranj nastast! :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد