فردا

چشم هامو میبندم

خش خش برگی که هنوز از درخت نیفتاده
درختی که هنوز خشک نشده
هوایی که هنوز سرد نشده
برفی که هنوز نباریده
کرسی ای که هنوز روشن نشده
.
.
.
کتابایی که هنوز خونده نشندند
حرفایی که هنوز زده نشدند
جاهایی که هنوز دیده نشدند

احساس خوبی که هنوز تجربه نشده
و


فردایی که هنوز نیومده...

پ.ن. یادم نیست کجا یه متنی شبیه به این خوندم ولی اون شبی که اینو نوشتم رو کاملا یادمه...
نظرات 4 + ارسال نظر
آرش شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 21:23

فرانی فالاچی

حسین یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 00:40

من این هنوز رو خیلی دوست دارم

دیوانه یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:17 http://divaneh-sho.persianblog.ir

همین هنوزش آدمو بیچاره میکنه

خودم یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:44

به آرش: نه توی همین یکی دو سال اخیر بوده. شاید اون...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد