دریا

آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک می کرد
بر گرد خاک میگشت
گرد ملال او را
از چهره پاک می کرد
از خاکیان ندانم ساحل به او چه می گفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ می زد
خود را هلاک می کرد

خود را هلاک می کرد

فریدون مشیری


خدایا تو شاهد باش
تو شاهد باش که چه زود گذشت
نظرات 5 + ارسال نظر
دیوانه چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 21:57 http://divaneh-sho.persianblog.com

چیزهای خوب همیشه زود میگذرند. چه خدا شاهد باشه چه نباشه ؟؟

دیوانه چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 21:58 http://divaneh-sho.persianblog.com

خودم هم نفهمیدم چه سوالی تو فکرم بود که اون علامت سوال رو گذاشتم

حوری چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 22:12 http://www.upsidedown.blogsky.com

من همیشه اینجا رو میخونم و از خودم میپرسم:

چرا انشاهاتو میدادی مامان بنویسه...!

من چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 22:19 http://blue-stars.blogsky.com

سلام
همه ی مطالبتو تا آخر خوندم خیلی خوشم اومد.امیدوارم بتونم وبلاگتو لینک کنم.بهم خبر بده.
موفق باشی.

دریا سه‌شنبه 17 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 13:56 http://ganjine-ehsas.blogfa.com/

چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن بپای تو مردن وبه عشق تو سوختن؛ وچه تلخ وغم انگیز است، دور از توبودن، برای تو گریستن؛ و به عشق و دنیای تو نرسیدن؛ ایکاش می دانستی بدون تو، مرگ گواراترین زندگیست؛ بدون تو وبه دور ازدستهای مهربانت، زندگی چه تلخ وناشکیباست. ایکاش می دانستی مرز خواستن کجاست، وایکاش میدیدی قلبی راکه فقط برای تو می تپد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد