چقدر غریبند این روزها

روزهایی که سرشار از غیر منتظره هاییست که گویی سالهاست به انتظارشان نشسته ام

غربت این روزها را تاب تحمل ندارم

چه دشوار است فراموشی

و دشوارتر از آن درک این حقیقت که تمام آن... توهمی بیش نبوده است

مدتهاست که زندگی نمیکنم

اما دیگر حتی ادای زندگی کردن را در آوردن هم برایم سخت شده

دیگر حتی کشتن این دقیقه ها هم غیر ممکن شده

کاش فقط بگذرد

دیگر خودم هم خودم را باور ندارم

کاش...

نظرات 6 + ارسال نظر
ایشا سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:58 http://oshkevar.blogfa.com

حمید د د د !!!

هو و و م و من هم باور ندارم این نوشته از ان توست رفیق ...

تمام زندگی گذار هایی به فاصله ی باور های ما اند.

در نیمه شب تابستان ...سیگاری ...بیافروزیم :دی

باران سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 15:08 http://vade.blogfa.com/

سلام
میدونی چیه این روزها هیچ کی زدرگی نمیکنه این زندگیه مه داره همرو ....
در ضمن قهوه میتونه کمکت کنه
خیلی جالب می نویسی
موفق باشی

ایشا سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 15:51 http://oshkevar.blogfa.com

مرسی حمید جان.
میلم هم هست اااا

ایشا سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 15:52

دریا دوشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 23:44 http://www.abranggg.blogsky.com

تغییر مکان دادم!
موافقم فراموشی سخته ولی این نیز بگذرد
مواظب خودت باش.

شیدا جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 17:19 http://www.sheida-r.blogfa.com

زندگی همان چیزیست که وقتی ما سرگرم برنامه ریزی برای کارهای دیگر هستیم اتفاق می افتد

anyway,I relished reading Reality

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد