دیشب و پریشب سه رنگ Kieslowski رو دیدم . به ترتیب اول Blue بعد Red و بعدش هم White ... و با اقتدار از White بیشتر از اون دو تای دیگه خوشم اومد . ۳ بار دیدمش ، کلا شخصیتاش خیلی مجذوبم کردند . اون مجسمه شکسته که کارول میبوسیدش ، شخصیت میکولای ، و از همه بیشتر جایی که اون آخر فیلم با دوربین داره دومینیک رو میبینه و اون با اشاره بهش میگه از پله ها نیا بالا و ...
پ.ن : این متن اصلا به این معنی نیست که من از Red و Blue خوشم نیومده ، برعکس هر دوشون و به خصوص Red از بهترین فیلمایی هستند که من دیدیم ...
پ.ن۲ : در کل بین شخصیتهایی که توی این ۳ تا فیلم بودن با شخصیت قاضیه توی Red بیشتر از بقیه حال کردم .
پ.ن۳ :دلم میخواد نظر افرادی که این فیلما رو دیدن رو در مورد این که تو هر سه تاشون یه آدم پیر داره سعی میکنه یه بطری توی سطل آشغال بندازه و ... رو بدونم . برداشت خودم متعاقبا اعلام میشه .
دوست خوبم سلام:
خاک در اندیشه ی باران نبود
هیچ نشانی ز بهاران نبود
بال و پر چلچله ها خسته بود
پنجره ی باغ خدا بسته بود
شب چه شبی بود!
شکوه آفرین
چشم به راه تو زمان و زمین
شهر اگر تیره و تاریک بود
لحظه ی لبخند تو نزدیک بود
تا تو فرود امدی از اوج نور
روح زمین تازه شد از موج نور
از نفس گرم تو گل جان گرفت
باغ طراوت سرو سامان گرفت
سبز شد از لطف تو صحرا و دشت
قافله ی چلچه ها باز گشت
آمدی و زمزمه آغاز شد
روزنه ای روبه خدا باز شد
امدی و نوبت فردا رسید
فصل شکوفایی کلها رسید
عاشقانه هایم از حالا مقدمت را گرامی میدارد.
yellow رو هم ببین،
double life of veronique رو میگم.
کلا این چهار تا فیلم بلند کیشلوفسکی،
به علاوهی اون ده تا فیلم نیمهبلندش،
[.......]
توانایی روحی این رو ندارم که اون نقطهها رو بنویسم.
به آرش : title مطلبم رو بحون
هوراااااااا...به دنیای من لینک داده شد!!!!!! هورااااااا
به همین مناسبت قول میدم الکس امشب گل ۲۰۰ام رو بزنه!!! D:
این فیلما رو هم بیار ببینیم!!!
اگه دقت کرده باشی توی دو تای اولی هیچکی به اون آدم پیر کمک نمیکنه اما توی سومی (قرمز) اون دختره کمکش میکنه...
دیدیش پس!
من خودم همیشه تایتل کلی برام مهمه
تقصیر این تبلیغ لعنتیه بین تایتل و متن.
به حمید : خوب چرا توی red فقط کمکش میکنه ؟
توی blue و rouge شخصیت اول فیلم یه زنه و اون آدم پیر هم یه زنه اما توی blank شخصیت اول مرده و آدم پیر هم مرده . تو فیلم اول (blue) جولی اصلان متوجه اون پیرزن نمیشه ، توی فیلم دوم (blank) کارول اون پیرمرد را میبینه اما پا نمیشه کمکش کنه و توی آخری (rouge) ولنتین پیرزن را میبینه ومیره کمکش میکنه .
فکر میکنم این صحنه یه جورایی مربوط میشه به حال و هوای روحی شخصیت فیلم . اما اینکه چه ربطی داره را ترجیح میدم نگم چون ممکنه دری وری باشه .