امید تنها محکومیت ماست

اینو توی کتاب "زندگی جنگ و دیگر هیچ" اوریانا فالاچی خوندم . همون شب با یه خودکار آبی این جمله رو روی دیوار کنار تختم نوشتم . چند شب پیش داشتم با آرش حرف میزدم گفت :یادته روی دیوار نوشته بودی امید تنها... گفتم: آره . گفت من میگم عاشق شدن تنها محکومیت ماست .

 

آره ما محکومیم به اینکه عاشق بشیم و وقتی که عاشق شدیم محکومیم به اینکه امیدوار باشیم و این خیلی سخته ، خیلی سخت

 

پ.ن :‌پیشنهاد میکنم "زندگی ، جنگ و دیگر هیچ" رو حتما بخونین 

نظرات 14 + ارسال نظر
مرتضی دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:55 http://student.parsiblog.com

سلام
میدو عشق محکومیت نیستند!
عشق طعم لذت زندگیه و امید موتور حرکته!
موفق باشی.

آرش دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 22:25

و حمید جان، در شگفتم که چقدر خوب دوستان منظور ما رو می‌گیرند!!!

دریا سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:55

عشق که بهترین نوع محکومیته...اما امید...مجبوری فکر کنی که به امید وار بودن محکومی...
امید واژه قشنگیست اما برای ما به سفته ای می ماند که هر روز تاریخ سر برگ آنرا تمدید میکنیم...
و کماکان منتظریم.

آرش سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:28

این قضیه ای که دریا میگه رو حمید، بهت قبلا یه بار تذکر داده بودم.
امید نه، ایمان.

دریا سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:32

! bravo mate

[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:50

منم در شگفتم ...
و من منظورم از محکومیت در مورد امید همین مجبور بودنه .
اما در مورد بهترین نوع محکومیت ...

حمید سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 12:51

قبلی خودم بودم

باران سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 21:05 http://delvapasiii.blogsky.com

ما محکومیم به عاشق شدن و بعد..... و بعد طعم خیانت رو چشیدن و تو خود خورد شدن .

دریا چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:34

من یه چیز بگم...
اگه از خیانت میترسید----> عاشق نشوید اگر توانید...
اما میدونم که نمیتونین.پس حتی اگه تو غم عاشقیتون موندین بدونین که:---->هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق.

امین چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:00

نمنه؟

حمید چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 13:59

منم با دریا موافقم
ضمنا امین این حرفا رو به خودم بگو ممکنه بازداشت بشیما به جرم توهین به ...

بازگشت جمعه 9 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:06

ما محکوم به توبه کردنیم.
حکم شده ایم که توبه کنیم.
نه؟!
از آدم بپرس.
معنای این نغزینه نداند جز آنکه حال آدم بداند.
ما محکومیم که بسیار توبه کنیم.


بازگشت ....... بازگشت ......................بازگشت



و راست گفت خداوند بلندمرتبه بزرگ.

dave دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:12 http://dave.persianblog.com

امید باران است/بیرون کن مرا/یا ویران کن مرا/ آباد اگر نمی کنی ویران مکن مرا/ اینا رو به غلط یا درست نوشتم به هر حال باید با لهجه ی تاجیکی خونده شه/افغانی نه/ تاجیکی

dave دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:14

همچنین اینو / در شب تاریک چراغت منم ، در شب مهتاب کجا می روی/ Dar shabi tarek charaghat manam / dar shabi mahtab keja meyravi

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد