دارم کم کم یاد میگیرم که یه سری چیزا رو جدی نگیرم . یا حداقل به خودم تلقین کنم که خیلی مهم نیستن . چیزایی که تا چند وقت پیش با شنیدنشون ( یا فهمیدنشون ) دو سه هفته میریختم به هم .

تصمیم گرفتم خودمم بشینم و تماشا کنم بازیای سرنوشتو ، خیلیم تلاشی واسه عوض کردنش نکنم که ...

تصمیم گرفتم این بار دیگه همه چی رو بسپرم دست خودش . فقط بدیش اینه که بعدا نمیتونی خِرِشو بچسبی که بی معرفت با ما هم !!!

فقط یه چیزیو میدونم ، همه این چیزا یه جایی اون گوشه ذهنم میمونه .

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
فرخ یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:21 http://lost.blogsky.com

سلام.
ولی همیشه نمی شه این کا ر رو کرد. هرچقدر هم که سعی کنی نمیشه. البته راجع به خودم می گم.

[ بدون نام ] یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:25

سلام با تشکر از زحماتتون اگر فرصت داشتید یک سری به این ادرس بزنید مطالبش بسیار جالبwww.alcoran.blogsky.com

آرش یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 13:05

امممم....
دَتز آل...
باید یاد بگیریم که نشونه نگیریم
به قول سیمور گلس، این تنها حالتی اه که بعد از اینکه به هدف زدیم، خوشحال می شیم، چون فقط در صورتی که نشونه بگیری و به هدف بخوره، ضربه ات شانسی نبوده و از ته دل خوشحال می شی.
پس به سلامتی سیمور گلس، خودمون، و همه کسایی که نشونه نمی گیرند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد